آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
رسیدی و پر و بال فرشتهها وا شد
شب از کرانۀ هستی گذشت و فردا شد
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است