تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن