لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را