ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند