یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود
نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم