تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است