آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
رسیدی و پر و بال فرشتهها وا شد
شب از کرانۀ هستی گذشت و فردا شد
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است