شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است