آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها