صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
اشکها! فصل تماشاست امانم بدهید
شوقِ آیینه به چشم نگرانم بدهید