میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی