ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام