همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم