عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
خدا در شورِ بزمش، از عسل پر کرد جامت را
که شیرینتر کند در لحظههای تشنه کامت را
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده