هر نسیمی خسته از کویت خبر میآورد
چشم تر میآورد، خونِ جگر میآورد
نه فقط سرو، در این باغِ تناور دیده
لالهها دیده ولیکن همه پرپر دیده
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد