آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را