سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
بیتو چه کند مولا؟ یا فاطمة الزهرا
افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام