سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
بهسوی علقمه رفتم که تشنهکام بیایم
وَ سر گذاشته بر دامن امام بیایم
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن