گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
خدا در شورِ بزمش، از عسل پر کرد جامت را
که شیرینتر کند در لحظههای تشنه کامت را
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده