چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست