همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
این لحظهها قیامت عظمای چیستند؟
چون آیههای واقعه هستند و نیستند؟
رفتهست آن حماسۀ خونین ز یادها
دارد زیاد میشود ابنزیادها
تق تق...کلون در...کسی از راه میرسد
از کوچههای خسته و گمراه میرسد
خاک، لبتشنۀ باران فراگیر دعایت
پلک بر هم نزند باد صبا جز به هوایت
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر