آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده