هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را