سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
بیتو چه کند مولا؟ یا فاطمة الزهرا
افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را