حاجیان را گفت: آنجا کعبه عریان میشود
در طواف کعبه آنجا جسمتان جان میشود
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
اگر نوبهارم، اگر زمهریرم
اگر آبشارم، اگر آبگیرم
چشمهچشمه میجوشد خون اطهرت اینجا
کور میکند شب را، برق خنجرت اینجا
دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین
دوباره بر سر هر كوچه گفتوگوی حسین
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست