با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را