بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید