بانو غم تو بهار را آتش زد
داغت دل بیقرار را آتش زد
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
امشب ردیف شد غزلم با نمیشود
یا میشود ردیف كنم یا نمیشود
عاشق شدهست دانه به دانه هزار بار
دلخون و سینهچاک و برافروخته «انار»
گلهای عالم را معطر کرده بویت
ای آن که میگردد زمین در جستجویت