ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام