این حنجره این باغ صدا را نفروشید
این پنجره این خاطرهها را نفروشید
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما
چه گویمت که چها کرد در نبرد، حسین؟
فقط خداست که داند چهکار کرد حسین
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد