امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود