ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام