میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو