به همین زودی از این دشت سپیدار بروید
یا لثارات حسین از لب نیزار بروید
سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است
عمار نیست، مالک اشتر نمانده است
با خودش میبرد این قافله را سر به کجاها
و به دنبال خودش این همه لشکر به کجاها
هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست
در کوه و در درخت، شکوه قیام توست
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست