رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری