مانند گردنبند دورِ گردن دختر
مرگ اين چنين زيباست، از اين نيز زيباتر
این سواران کیستند انگار سر میآورند
از بیابانِ بلا، گویا خبر میآورند
لبتشنهای و یادِ لب خشک اصغری
آن داغ دیگریست و این داغ دیگری
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده