چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست