چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست