خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟