در مسجدالنبی چه مؤدب نشستهاند
از خلسۀ صبوح، لبالب نشستهاند
ای چشم علم خاک قدوم زُرارهات
جان وجود در گرو یک اشارهات
ای خوشهای ز خرمن فیضت تمام علم!
با منطق تو اوج گرفته مقام علم
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟