بهار آمد و بر روی گل تبسم كرد
شكوه وا شدن غنچه را تجسم كرد
چشم تو نوازشگر و مهرافروز است
در عمق نگاه تو غمی جانسوز است
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
محبوب رضاست هرکه دلريشتر است
از کعبه صفای اين حرم بيشتر است
باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند
شاید به خاک پای شما نازلم کنند
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
تا قسمت ماست برگ برگ افتادن
چون غنچه ز بارش تگرگ افتادن