تو از تبار بهاران، تو از سلالۀ رودی
تویی که شعر شکفتن به گوش غنچه سرودی
به یاری تو به میدان کارزار نیاید
جماعتی که به رزق حلال، بار نیاید
مِن الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی
حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی
گرفته جان نفسم در ثنای حضرت هادی
دُر سخن بفشانم به پای حضرت هادی