تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردۀ گزند مباد
منم که شُهرۀ شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک
گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ ابن الرضا، به نام است او
هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها