من، دیده جز به سوی برادر، نداشتم
آیینه جر حسین، برابر نداشتم
آتش چقدر رنگ پریدهست در تنور
امشب مگر سپیده دمیدهست در تنور؟
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
امشب ز فرط زمزمه غوغاست در تنور
حال و هوای نافله پیداست در تنور
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یکدم سپر شوند برای برادرش