با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
ای مرهم زخم دل و غمخوار پدر!
هم غمخور مادری و هم یار پدر
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
پیراهنت از بهار عطرآگینتر
داغت ز تمام داغها سنگینتر
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند
گلهای مدینه داغدارش بودند