گرفتارم گرفتارم اباالفضل
گره افتاده بر کارم اباالفضل
دل آیینه، گریان بقیع است
غم و اندوه، مهمان بقیع است
برای خاطر طفلان نیامد
نه، ابری با لب خندان نیامد
شکفتن آرزوی کودکش بود
سپاهی روبهروی کودکش بود
رباب است و خروش و خستهحالی
به دامن اشک و جای طفل خالی