خفتهست آیا غیرت این بوم و بر؟ نه
افتاده است از دست ما تیغ و سپر؟ نه
سر در بغل، باید میان جاده باشی
پیش از شهادت هم به خون افتاده باشی
باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشمهای مهربانش...
غمگین مباش ای همنفس که همدمی نیست
عشق علی در سینهات جرم کمی نیست
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس