«یا صاحبی فی وحدتی» یاور ندارم
با تو ولی باکی از این لشکر ندارم
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
بالاتر از بالایی و بالانشینی
هر چند با ما خاکیان روی زمینی
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی