شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم
به سویت میدوم با کودکانی که به دنبالم
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه
غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه
چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا