زهرای حزین، ز گرد راه آمده بود
جبریل، غریق اشک و آه آمده بود
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
در شهر شلوغ، خلوتی پیدا کن
در خلوت خود قیامتی برپا کن
شاید که برای تعزیت میآید
تشییع تو را به تسلیت میآید
در نام رقیه، فاطمه پنهان است
از این دو، یکی جان و یکی جانان است
گهگاه تنفسی به اوقات بده
رنگی به همین آینهٔ مات بده